Saturday, September 14, 2013
پیشینه اصطلاح «قوام آمدن»
در آشپزی اصطلاحی هست که میگن: «بگذارید تا قوام بیاد». اصطلاح «قوام آمدن» به معنی سفت شدن و جا افتادن غذاست. اما حکایت آن جالب است:
یه روز به قوام السلطنه گزارش میدن که ماست گرون شده، بازاری ها ماست رو می دن کیلویی 1 ریال! قوام اعلام میکنه: ماست کیلویی 10 شاهی؛ هر کی بیشتر بفروشه جریمه میشه! چند روز بعد به قوام گزارش میدن كه بازاریها آب میریزن توی ماست، یه ماست آبکی درست کرده اند، اسمش رو هم گذاشته اند «ماست قوام»، میفروشن کیلویی 10 شاهی! اما یه ماست سفت و خوب دارن، اون رو میدن کیلویی 1 ریال!
قوام با لباس مبدل می ره بازار، به لبنیاتی میگه: 10 کیلو ماست بده. فروشنده میگه: ماست خوب بدم یا ماست قوام؟ قوام السلطنه میگه: ماست قوام بده! اون هم 10 کیلو ماست بهش میده، قوام به 10 تا از مغازههای بزرگ دیگهی تهران هم سر میزنه و همین کار رو تکرار میکنه. بعد دستور میده در ده تا از میدانهای بزرگ شهر فلک درست کنن، از ساعت 8 صبح سر هر میدان یکی از فروشندهها رو فلک میکنن. به گزمهها دستور میده پاچه شلوار فروشندهها رو محکم با کش ببندند، بعد ماست رو از بالا میریزن توی شلوارشون، از بالا هم شلوارشون رو با بند محکم میبندند، بعد هم به جارچی میگه: به همهی فروشندهها بگید ساعت 6 عصر بیان تا ماست قوام رو نشونشون بدم! ساعت 6 عصر هم كه آب ماستها از شلوار رد شده و یه ماست سفت و چکیده، توی شلوارها باقی مونده بوده. قوام میگه: این ماست قوامه! کیلویی 10 شاهی؛ بعد هم بدنِ نیمه جون فروشندهها رو میکشه پایین!
از اون روز اصطلاح «قوام آمدن» در آشپزی رایج شده و وقتی میخوان بگن که بگذارید تا آب غذا گرفته بشه، میگن: «بگذارید تا قوام بیاد»!
به روز رسانی:
از قرار معلوم داستان فوق ساختگی بوده و اصطلاح قوام آمدن قرن ها پیش از به دنیا آمدن قوام السلطنه نیز استفاده می شده. به عنوان نمونه اسماعیل گرگانی، پزشک و دانشمند قرن ۶ قمری در کتاب ذخیره خوارزمشاهی بارها از این اصطلاح استفاده کرده است.