Wednesday, May 22, 2013
ریشه اصطلاح "بوق سگ"
منظور از این اصطلاح، "تا دیر وقت کار کردن" میباشد. مثلاً گفته میشود: «من هر روز تا بوق سگ کار میکنم.»
و اما ریشه آن: میدانید که در قدیم بازار در ایران از جایگاه خاصی برخوردار بوده و حفاظت از بازار هم البته کاری مهم و درخور توجه بود. اگرچه هر حجره با دری چوبی بسته میشد، اما این درها از امنیت مطلوبی برخوردار نبوده و به راحتی میتوانستند شکسته شوند. از این رو امنیت بازار وابسته به درهای اصلی و نگهبان بازار بود. این نگهبانان از سر شب (دم اذان مغرب) تا دم صبح (بعد از اذان صبح) موظف به پاسداری از بازار بوده و مرتبا در طول بازار در حال گشت زنی بودند. اما از آن جا که بازار، بزرگ و امکان بازبینی همه جای آن وجود نداشت، نگهبانان، سگانی درنده و گیرنده داشتند که به «سگ بازاری» موسوم بودند. این سگان غیر از مربی خود هر جنبدهای را مورد حمله قرار داده و پاچه میگرفتند. از این رو با نزدیک شدند مغرب و بسته شدن درهای بازار و طبعا رها شدن سگ های بازاری، نگهبانان در بوقی بزرگ که از شاخ قوچ ساخته میشد و صدایی پرطنین و گسترده داشت میدمیدند که یعنی در حال باز کردن سگان و رها کردنشان در بازار هستیم. زودتر حجره ها را تعطیل کرده و از بازار خارج شوید. به این بوق که سه بار، با فاصله زمانی مشخصی نواخته میشود «بوق سگ» میگفتند. این بود که مشتری آخر شب نیز جونش پای خودش بود! یعنی با شنیدن بوق سگ از بازار خارج نشده و حالا هر آن ممکن است مورد هجوم سگان درنده بازاری قرار بگیرد.
حال هرگاه کسی تا دیروقت به کار مشغول باشد و یا دیر به خانه برگردد، میگویند تا بوق سگ کار کرده یا بیرون از خانه بوده است. همچنین افرادی را که زود عصبی شده و پیش از پرس و جو و کشف حقیقت به پرخاش میپردازند، سگ بازاری میگویند که قدرت تشخیص دزد از بازاری را نداشته و بی علت پاچه افراد را میگیرند.